، او دارای لیسانس زراعت و اصلاح نباتات از دانشگاه ارومیه، فوق لیسانس فیزیولوژی زراعی از دانشگاه نبراسکا و دکتری فیزیولوژی و بیوشیمی محصولات زراعی از دانشگاه ایالتی آیوا آمریکاست.
کلانتری در دولت هاشمی، دو دوره وزیر کشاورزی بود و هم اکنون مشاور معاون اول رئیس جمهور در امور آب و دبیرکل مجموعه غیردولتی "خانه کشاورز" است.
مهمترین بخش های عیسی کلانتری در این سخنرانی به نقل از روزنامه شرق به این شرح است.
- اکنون آب را بلای نفت دچار کرده ایم. هیچ چاره ای جز کاهش استحصال وجود ندارد. باید هزار متر مکعب در ثانیه برداشت را کم کنیم. شیرین کردن آب دریا هم بسیار گران است. وزارت صنایع اکنون در نظر دارد برای مس سرچشمه و چادرملو از دریای عمان آب بیاورد. برآورد هزینه آن برای هرمتر مکعب 11 هزار تومان است. این آب شاید برای صنعت و شرب ارزش داشته باشد اما برای کشاورزی خیر. آب های غیرمتعارف به درد تولیدات کشاورزی نمی خورد.
- اگر کاهش استحصال آب شکل نگیرد،باید 70 درصد مردم کشور را ترک کنند. چندسال قبل سازمان ملل پیش بینی کرد که جزایری در دنیا مثل مالدیو در جنوب غرب آسیا، با جعیت 700 تا 800 هزار نفری تا سال2025 به زیر آب خواهند رفت. من آن زمان عضو کمیسه توسعه پایدار سازمان ملل بودم و برای اسکان این تعداد نفر جمعیت به مکان های مختلفی سفر کردیم. منتها بسیج دنیا برای اسکان این جمعیت چند هزار نفری با وجود نداشتن مشکلات سیاسی ، هنوز به جایی نرسیده است. آن وقت ما در ایران با 40 تا 50 میلیون جمعیت چه می خواهیم بکنیم؟
- امور سیاسی، اقتصاد و محیط زیست کشور را به خاک سیاه نشانده است. امور سیاسی سبب شده است مسئولان بهدنبال خودکفایی در نیازهای اساسی کشاورزی باشند، امری که از نظر وزیر اسبق کشاورزی با پتانسیل کشور ایران همخوانی ندارد. کشاورزی درحالحاضر بیش از 90درصد آب کشور را مصرف میکند در حالی که در حدود شش درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میدهد. بااینحال این بخش چنان باری را بر گُرده منابع آبی کشور گذاشته است که محیطزیست و آینده تمدن کشور را مورد تهدید قرار داده است.
- با وضعیت فعلی مصرف آب، تا چندسال آینده بسیاری از نقاط کشور غیرقابل سکونت خواهد شد.
-در جهان به صورت متوسط 84 درصد انرژی از منابع گیاهی و 16 درصد از منابع حیوانی تامین می شود. در ایران 90 درصد انرژی از منابع گیاهی و 10 درصد از منابع حیوانی تامین می شود. طبق بررسی های اتاق بازرگانی در سال 93،در طی سال های 87 تا91 سه دهک جامعه ایران کمتر از حد نیاز انرژی مصرف می کنند و سه دهک آخر،30 درصد بیشتر از حد نیاز مصرف انرژی دارند. امروز صحبت از خودکفایی نادرست است. کشور کشاورزی نیستم. یعنی برای توسعه اقتصادی نباید روی کشاورزی برنامه ریزی کنیم.92 درصد آب شیرین را بخش کشاورزی مصرف کرده است اما 11 درصد در تولید ناخالص داخلی سهم داشته است. به عبارتی 8 درصد آب شیرین برای 89 درصد مصرف شده است. تحقق افق1404 با وضعیت فعلی بسیار دشوار است.
- واقعیت ماجرا در بحث آب این است که ما منابع بسیار محدودی در اختیار داریم و همین منابع محدود را هم با ندانمکاری اتلاف کردهایم. برای مثال در
سد گتوند من به آقای احمدینژاد نامه نوشتم که در محاسبه مکان این سد اشتباه شده است و شما سد را اینگونه نسازید. اکنون که سد ساخته شده، بهعلت اینکه بر یک لایه سنگ نمک قرار گرفته حجم زیادی از آب این سد تبدیل به آب شور شده است. طرحی برای این سد آماده شده که با قراردادن لولههایی در کف آن، آب شور سد به خلیجفارس هدایت شود. دانشجویان دانشگاه شریف محاسبه کردهاند که با لوله یک متر و 10 سانتیمتری دبی خروجی آب تنها 20لیتر خواهد بود در حالی که هزینه این طرح به طول 250 کیلومتر، دوهزارو200 میلیارد تومان خواهد بود. متأسفانه اطلاعات کتمانشده از دید عموم در این حیطه بسیار زیاد است.
- در زمان ریاستجمهوری آقای هاشمی در یک سال 32درصد از اعتبارات به بخش عمرانی تخصیص داده شده بود اما برای اعتبارات سدسازی این میزان برابر 141درصد بود. مدیریت آب بسیار فراتر از بحث سدسازی و دیوارهسازی است. این سیاستها بدون درنظرگرفتن مسئله توسعه پایدار اعمال میشد. زمانی که من مسئول تهیه برنامه سوم توسعه در بخش کشاورزی بودم، ما برای اولینبار لفظ توسعه پایدار را وارد ادبیات رسمی کشور کردیم. در آن زمان عدهای ما را متهم کردند که این واژه نشانه غربزدگی است!
- اشتباهات ما در مدیریت منابع آب بسیار متعدد بوده است. در سالهای اول انقلاب دستور داده شد در تمام مراتع گندم کشت شود. کارشناسان به این طرح اعتراض کردند که این مراتع به پناهگاه آفت سن تبدیل خواهد شد. قبل از انقلاب در بدترین حالت، میزان زمینهای کشاورزی آلوده ما کمتر از 55هزار هکتار بود اما با اجرای این طرح پس از سه سال این میزان به دومیلیون و 300هزار هکتار رسید.
کشت دیم گندم در مراتع سبب شد که آفت سن گندم هرگز در کشور ریشهکن نشود. در این طرح مراتع شخم زده و بذر گندم در مراتع کاشته شد اما میزان محصول به کمتر از 120 کیلوگرم در هکتار رسید و در نتیجه، برداشت گندم صرفه اقتصادی نداشت. پیش از این وقتی آفت به کوه میرفت، از آنجایی که غذایی در اختیار نداشت نمیتوانست چربی ذخیره کند و بههمیندلیل در سرمای زمستان از بین میرفت.
این آفت پس از اجرای این طرح غذای زیادی در اختیار داشت و توانست چربی زیادی ذخیره کند. پس از این آفتی که با سرمای زیر منفی 12 درجه از بین میرفت، میتوانست در برابر سرمای منفی 30 درجه هم مقاومت کند. این سیکل ظرف چند سال به یک فاجعه در بحث گندم تبدیل شد. سمی که سن را از بین میبرد، خطرناکترین سم کشاورزی است. دقیقا همین رفتار را با آب انجام دادیم.
- هنوز در کشور ارادهای برای احیای منابع آبی وجود ندارد. برای نمونه در بحث احیای دریاچه ارومیه که من مسئول آن هستم، بنابر برنامهای که توسط دانشگاه صنعتی شریف تهیه شده، باید سطح این دریاچه تا سال 1402به سطح اکولوژیک آن بازگردد. اولین قولی که آقای روحانی به مردم آذربایجان داد، احیای دریاچه ارومیه بود و انصافا اولین مصوبه دولت جدید هم همین طرح احیای دریاچه بود. تنها راهکار احیای دریاچه، یکی استفاده از حقابه رودخانه زاب است که ما نهایتا میتوانیم 700میلیون مترمکعب آب از این رود به دریاچه تزریق کنیم و راهکار دیگر این است که باید حقابه دریاچه را که ما برای کشاورزی از آن گرفتهایم، به آن برگردانیم. علت غصب این میزان حقابه دریاچه این است که سازمان محیطزیست بهعنوان نهادی که مسئول دفاع از اکوسیستم کشور است، مرده است! الان وقتی یک کشاورز تقاضای حفر چاه میکند یا به او مجوز حفر میدهند یا اگر به او مجوز ندهند در قبال حفر غیرقانونی چاه او سکوت میکنند.
-
برای احیای دریاچه لازم است 1,3 میلیارد مترمکعب از حقابههای کشاورزی خریداری بشود. دولت قبول کرده در کشاورزی منطقه سرمایهگذاری کند و با استفاده از تکنولوژیهای نوین بهرهوری کشاورزی منطقه را افزایش دهد تا کشاورزان متضرر نشوند. با این کار قرار بود 40 درصد از میزان برداشت آب کشاورزی کم شود.
- در قانون بودجه امسال هم 350 میلیارد تومان بودجه برای این کار در نظر گرفته شده است اما میبینیم از آنجایی که اراده لازم وجود ندارد، از نظر علمی دو سال 92 و 93برای حفظ وضعیت دریاچه ارومیه بسیار حیاتی بودند. اگر در این دوسال دریاچه کامل خشک شود، احیای آن ممکن نیست. اگر ریزگردهایی که در منطقه هست به قطر چهار میلیمتر، روی نمک بستر رودخانه بنشینند، نمک زیر را از آب جدا خواهند کرد و با افزودن آب تنها یک باتلاق شکل میگیرد و نه یک دریاچه. به همیندلیل سال گذشته قرار شد پول حقابه 50هزار هکتار زمین در حوزه زرینهرود پرداخت شود تا بتوان دریاچه را حفظ کرد.
سه نماینده مجلس به این کار اعتراض کردند و دولت از این طرح عقبنشینی کرد! رئیسجمهوری که اولین وعدهاش احیای دریاچه بود با اعتراض چند نماینده عقبنشینی کرد. با چنین ارادهای نمیتوان وضعیت آب را در کشور سامان داد. ما الان نیاز داریم سالانه 28.5میلیارد مترمکعب برداشت آب از سفرههای زیرزمینی را کاهش دهیم تا این سفرهها به تعادل برسند. این صرفهجویی به 35هزار میلیارد تومان پول نیاز دارد که برای حفظ سرزمین پول زیادی نیست اما اراده سیاسی برای آموزش و توجیه مردم لازم است. با این تفکر نمیتوان تمدن را در این سرزمین حفظ کرد.
- در جهان بهصورت متوسط 84 درصد از کالری مصرفی، از منابع گیاهی و 16درصد از منابع حیوانی است. این عدد در کشورهای توسعهیافته 73 و 27درصد است. در ایران 90درصد انرژی از منابع گیاهی و تنها 10 درصد از منابع حیوانی تامین میشود. این یعنی ما بهطور متوسط شش درصد کمتر پروتئین حیوانی مصرف میکنیم. این یک عدمامنیت غذایی است.
- هفت دهک درآمدی در ایران کمتر از نیاز طبیعی پروتئین مصرف میکنند. ما باید به این باور برسیم که در بحث نیازهای اساسی کشاورزی نمیتوانیم به خودکفایی برسیم. کشور ما این پتانسیل را ندارد.
اگر بهرهوری کشاورزیمان را به بالاترین بهرهوری ممکن در جهان هم برسانیم، با رعایت اصول توسعه پایدار و حفظ منابع تجدیدپذیر نمیتوانیم تولیدمان را از تولید سال گذشته بالاتر ببریم. با این وضعیت چرا میخواهیم مجددا در برنامه ششم توسعه صحبت از خودکفایی در کالاهای اساسی کنیم. ما با شرایط موجود برای خودکفایی در کالاهای اساسی کشاورزی برای 150میلیون نفر، به 300میلیارد مترمکعب آب نیاز داریم، درحالیکه برداشت ما در حدود 96میلیارد مترمکعب است.
- بنابر چشمانداز سال 1404 ما اگر بخواهیم اقتصاد اول منطقه باشیم باید تولید سرانه به 17هزار میلیارد دلار برسد. بخش کشاورزی درنهایت میتواند چهار درصد از تولید ناخالص داخلی را بر عهده بگیرد. بنابراین آب مورد نیاز صنعت در این حالت حدود 17میلیارد مترمکعب خواهد بود. به بیان دیگر ما نمیتوانیم روی توسعه کشاورزی حساب کنیم. بخش کشاورزی در سال گذشته 92درصد آب شیرین کشور را مصرف کرده درحالیکه سهم آن از تولید ناخالص داخلی در حدود 11 درصد بوده است. اگر ما بر فرض محال بخواهیم در سال 1404 اقتصاد اول منطقه بشویم، با سرانه تولید فعلی که حدود ششهزار میلیارد دلار است، هرگز نخواهیم شد، باید با آب متفاوت از نفت برخورد کنیم.
- ما آب را به بلای نفت مبتلا کردهایم. ما مجبوریم استحصال آب را پایین بیاوریم. آبهای غیرمتعارفی مثل شیرینکردن آب دریا، بسیارگران هستند. الان وزارت صنعت میخواهد برای مس سرچشمه از دریای عمان آب بیاورد و آن را شیرین کند. بنا بر آخرین آمار، قیمت هر مترمکعب این آب 3.3 دلار تمام خواهد شد، این یعنی هر مترمکعب 12هزار تومان. در بالاترین بهرهوری باید برای تولید 10 تن گندم، پنجهزار مترمکعب آب مصرف شود. اگر قیمت آب شیرینشده مترمکعبی دو دلار هم باشد تنها هزینه آب این گندم برای هر تن هزار دلار خواهد بود. هر تن گندم در جهان 140 دلار است. با این وضعیت، آب در آینده نزدیک برای مردم، بحران ایجاد خواهد کرد. وزیر نیرو نباید از استیضاح دولت بترسد. مدیریت آب از سال 61 بر عهده وزارت نیرو است و باید این وزارتخانه سیاستهای احیای منابع آب را دنبال کند. ما باید نیمی از چاههای مجوزدار و بدون مجوز کشور را تعطیل کنیم.
- ما یکسال است در حوزه دریاچه ارومیه در حال توجیه مردم برای مصرف کمتر آب کشاورزی هستیم. همین کار باید در سطح ملی انجام شود. مسئله آب مسئله ماندن یا نماندن کشور ایران است. سرزمین ما واقعا از این منظر در تهدید است، اما میتوان با کار زیاد و ازخودگذشتگی مردم و مسئولان از این وضعیت رها شد. اگر این اتفاق نیفتد باید بیش از 70درصد مردم این کشور را ترک کنند!
- باید توجه کنید که بیش از 90 درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود، اما بیشتر تمرکز تبلیغات بر مصرف خانگی آب معطوف است. در همین شبکه شهری توزیع آب هم 35درصد از ورودیها بهعلت پوسیدگی شبکه اتلاف میشود که به حساب مردم گذاشته میشود و با کمکردن این عدد از مصرف مردم، سرانه مصرف خیلی بیشتر از متوسط جهانی نخواهد بود.
- تمرکز باید بر کاهش سهم آب کشاورزی باشد. با آب مصرفی 10 تا 20 هکتار زمین کشاورزی میتوان کل نیاز یک مجموعه عظیم صنعتی مثل چادرملو را برآورده کرد. این آب در کشاورزی حداکثر 40 شغل ایجاد میکند، اما در صنعت برای چهار هزار نفر شغل ایجاد میکند. ارزش افزوده آن برای کشور در نهایت 40هزار دلار خواهد بود اما در بخش صنعت این آب میتواند ارزش افزوده 400میلیون دلاری برای کشور به بار آورد.
- ما در وهله اول باید بر کشاورزی برای کاهش مصرف آب فشار بیاوریم درحالیکه کل ارزش تولیدات کشاورزی ما به قیمتهای جهانی 33میلیارد دلار است، یعنی کمتر از 6 درصد تولید ناخالص داخلی کشور.
- قدم اول ما در این مسیر کاهش برداشت از منابع زیرزمینی، فارغ از بحث تولید است. یعنی بدون توجه به اینکه این آب چه مصرفی دارد، باید استحصال آن را نصف کنیم. تمام سیاستگذاریهای ما در تخصیص منابع باید بعد از این کاهش، اجرا شوند. اهمیت آب بیشتر از کشاورزی و صنعت است. ما برای تولید گندم مزیت اقتصادی نداریم. در زمان وزارت من عدهای اعتراض کردند که اگر به ما گندم نفروختند چه؟ من گفتم ما از ترس مرگ نباید خودکشی کنیم! بنابر قانون کشور، دولت موظف است نیاز گندم سهماه کشور را ذخیره کند. با اضافهکردن یک ماه به این ذخایر، هرزمان گندم به ما نفروختند، میتوان نهایتا ظرف چهار ماه گندم موردنیاز کشور را کاشت و برداشت کرد. بنابراین ما باید خودکفایی در کشاورزی را فراموش کنیم.
- با این سیاستها نمیتوان کشور را اداره کرد. بهعنوانمثال آورد رودخانه کرخه در سال 6,6 میلیارد مترمکعب است. سدهایی که تابهحال روی کرخه ساخته شده است، 13.6میلیارد مترمکعب ظرفیت دارند و سدهایی با ظرفیت مجموعا چهار میلیارد مترمکعب هم در حال ساخت بر سر راه این رودخانه هستند!
- در سد کرخه تونلی ساخته شده که اگر آب به تراز 1.9میلیارد مترمکعب برسد، آن را به سمت دشت عباس هدایت کند. در طول هفت سال گذشته فقط یکبار با تخلیه 900میلیون مترمکعب آب سد سیمره این اتفاق افتاد تا 200میلیون مترمکعب آب به دشت عباس برسد. سدهای ساختهشده ما بهمراتب بیشتر از ظرفیت رودخانههاست. بههمیندلیل روان آبهای ما هم 42درصد کم شدهاند. با این روند سدسازی محیطزیست ما از چند جهت ضربه خورده است.